دلم را سپردم به بنگاه دنیا
و هی آگهی دادم اینجا و آنجا
و هر روز برای دلم مشتری آمدو رفت
و هی اینو آن سرسری آمدو رفت
ولی هیچ کس واقعا
اتاق دلم را تماشا نکرد
دلم قفل بود کسی قفل قلب مرا وا نکرد
یکی گفت
چرا این اتاق پر از دود و آه است
یکی گفت
چه دیوارهایش سیاه است
یکی گفت
چرا نور اینجا کم است
و آن دیگری گفت
و انگار هر آجرش فقط از غم و غصه و ماتم است
و رفتند و بعدش دلم ماند بی مشتری
و من تازه آن وقت گفتم
خدایا تو قلب مرا می خری؟؟
و فردای آن روز خدا آمد و توی قلبم نشست
ودر را به روی همه پشت خود بست
و من روی آن در نوشتم ببخشید دیگر
برای شما جا نداریم از این پس به جز او کسی را نداریم
عرفان نظر آهاری
آگهی بهترین وبلاگ

قالب وبلاگ قالب بلاگفا
Sponsored by : وبلاگ

نظرات شما عزیزان:
.gif)